جدول جو
جدول جو

معنی رشوه گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

رشوه گرفتن
(تَ کَ دَ)
رشوت گرفتن. پاره گرفتن. ارتشاء. (یادداشت مؤلف). رجوع به رشوت گرفتن شود
لغت نامه دهخدا
رشوه گرفتن
پاره گرفتن بلکفت گرفتن
تصویری از رشوه گرفتن
تصویر رشوه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
کنایه از در گوشه ای نشستن و از مردم دوری کردن، گوشه گیری کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ کَ دَ)
رشوه گرفتن. پاره ستدن. رشوت ستدن. (یادداشت مؤلف) :
به رشوت عامل از خود گر کند اصحاب سلطان را
مکافات عمل از هیچکس رشوت نمی گیرد.
صائب تبریزی (از آنندراج).
- به رشوت گرفتن، به رسم رشوت اخذ کردن. به عنوان رشوه اخذ نمودن. (از یادداشت مؤلف) : هرچه در ایام فتنه به رشوت گرفته بودند از ایشان بستد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 437). و رجوع به رشوت خوردن و رشوه گرفتن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ جُ کَ دَ)
گرفتن کرانه و طرف و لبۀ چیزی، به یک سو نشستن. (آنندراج). گوشه نشینی کردن و خلوت گزیدن. (ناظم الاطباء). انزوا گزیدن. منزوی شدن. انزوا جستن. اعتزال. اعتکاف. عکوف. انتباذ. اعتکال. اجتناب. کنجی گزیدن. در از خلق به روی خود بستن:
روم گوشه ای گیرم اندر جهان
مگر خود بزودی سرآید زمان.
فردوسی.
دی ماه فناست پند بپذیر
چون بلبل و نحل گوشه ای گیر.
خاقانی.
یا چو غریبان پی ره توشه گیر
یا چو نظامی ز جهان گوشه گیر.
نظامی.
من چو آن سلطان گرفتم گوشه ای
چون به معنی داد ما را توشه ای.
عطار (از مقدمۀ تذکرهالاولیاء).
گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست
گوشۀ چشمت بلای گوشه نشین است.
سعدی.
گوشه گیر ای یار یا جان در میان آور که عشق
تیربارانی ست یا تسلیم باید یا حذر.
سعدی.
عقل دیوانه شد آن سلسلۀ مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست.
حافظ.
نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(تَعْ اُ دَ)
بستن رخنه و سوراخ. بهم آوردن شکاف. ترمیم کردن خرابی و شکست. مرمت کردن شکاف و سوراخ:
گل به گلشن بسکه از اشکم فراوان شد کلیم
بلبل از گل رخنۀ دیوار بستان را گرفت.
کلیم کاشانی (ازارمغان آصفی).
بستم دهان خصم به نرمی در این چمن
این رخنه را به پنبه گرفتم چو راه گوش.
مفید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ گَ تَ)
زاد راه گرفتن. غذا و خوراکی گرفتن:
بی جگر خوردن نگردد قطع صائب راه عشق
توشۀ این راه از لخت جگر باید گرفت.
صائب (از آنندراج).
در سراغ کوی او از کعبه خواهم همتی
از برای راه باید توشه در منزل گرفت.
سلیم (ایضاً)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رعشه گرفتن
تصویر رعشه گرفتن
لرزه گرفتن لرزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
گرفتن کرانه و طرف لبه چیزی را، گوشه گیری کردن انزوا گزیدن اعتزال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقوه گرفتن
تصویر لقوه گرفتن
لوشی گرفتن لوش گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه گرفتن
تصویر راه گرفتن
روانه شدن، رونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه گرفتن
تصویر راه گرفتن
((گِ رِ تَ))
راه را سد کردن، سر راه را گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
گوشه نشینی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
المنعطفات
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
Corner
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
coincer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
загонять в угол
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
kukaribia pembeni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
encurralar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
in die Enge treiben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
کونے میں لے جانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
কোণে ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
ไล่ต้อนเข้ามุม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
追い詰める
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
köşeye sıkıştırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
загнати в кут
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
逼入角落
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
לפינה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
코너에 몰다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
menggiring ke sudut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
कोने में करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
zapędzić w róg
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
mettere all'angolo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
acorralar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گوشه گرفتن
تصویر گوشه گرفتن
in het nauw brengen
دیکشنری فارسی به هلندی